دیدگاه انتقادی رایان ملدون به ظهور تکنولوژی در حمل و نقل شهری
20 شهریور 1398 1400-08-27 15:39دیدگاه انتقادی رایان ملدون به ظهور تکنولوژی در حمل و نقل شهری
دیدگاه انتقادی رایان ملدون به ظهور تکنولوژی در حمل و نقل شهری
اولین، بهترین، متفاوتترین. این سه عبارت سادهترین صفاتی هستند که میتوان برای کسب و کارها و بسیاری از استارتاپهایی که در حال فعالیت هستند، در نظر گرفت. زمانیکه زاکربرگ فیسبوک را راهاندازی کرد، کمتر کسی فکر میکرد که فیسبوک روزی به چنین جایگاهی در دنیا برسد. شاید این شبکهی اجتماعی اولین نبود، ولی در زمان راهاندازی، بهترین و متفاوتترین شبکهی اجتماعی بهشمار میرفت.
در زمینههای مختلف نیز شرایط تا حد زیادی مشابه است. برای مثال حمل و نقل شهری را در نظر بگیرید. از عصر درشکه تا الان! تغییراتی که حمل و نقل درونشهری به خود دیدهاست بیشمار است. شرکتهایی مثل اوبر (Uber) و لیفت (Lyft) که سرویسهای تاکس آنلاین در دنیا بهحساب میآیند، حمل و نقل مسافر را به شکل جالبی دگرگون کردند. اتوبوسها و تاکسیهای هیبریدی و برقی که در راستای سیاستهای دولتها مبنیبر کاهش آلودگی هوا وارد میدان شدند و شرکتهای تولیدکننده، سودهای کلانی را به جیب زدند.
در هر کسب و کاری که باشید، برای حضور در بازار رقابتی این روزها لازمه تا ایدهها و تکنولوژیهای جدید رو بهکار بگیرین. در غیر اینصورت با تقریب خوبی شکست میخورید. با چه دلیلی؟ از اونجایی که هر رفتی یک اومدی داره، هر شروعی هم یک پایانی داره، تنها زمانی میتونین چرخ کار خودتون رو در محور خودش نگهدارید که ابزارهای مناسب رو در زمان مناسب بهکار بگیرین.
چندی پیش به بررسی موبیلیتی و میکروموبیلیتی پرداختیم. با ارائهی یک تعریف ساده، تاثیرات میکروموبیلیتیها رو در حمل و نقل شهری بررسی کردیم. امروز مطلبی از زبان رایان ملدون، دانشیار فلسفه دانشگاه نیویورک، میخوانیم دربارهی نقش و اهمیت تکنولوژی و بهکارگیری ایدههای جدید در رشد و توسعهی کسب و کار و بهطبع آن شرایط اقتصادی و موارد دیگر.
اصل احتیاط (precautionary principle)
شاید زمان راهاندازی فیسبوک، توجه چندانی به بسیاری از پروتکلهای اجرایی برای راهاندازی این شبکهی اجتماعی نمیشد. چرا که بسیاری فکر میکردند که مسیر رشد این شبکهی اجتماعی مانند همتایان پیش از خود باشد. امروز برای اینکه یک ایدهی جدید در کسب و کار پیادهسازی و اجرا شود، مسیرهای پر و پیچ و خمی را طی میکند که در اکثر موارد به شکست ایده منتهی میشود. به نقل از مِلدون، این احتیاط که در محافل فلسفی از آن با نام اصل احتیاط یاد میکنند، باعث میشود تا سیاستهای اجرایی برای پیادهسازی ایدهها به سمت و سویی پیش برود که اطمینان حاصل کند، ایدهی بهکار گرفته شده خطر و آسیب خاصی برای عوام ایجاد نمیکند. به مانند سخن بقراط در یونان باستان: پزشکان نباید به بیماران آسیب برسانند.
اصل احتیاط در سال 1980 وارد ادبیات سیاسی اجتماعی دولتها شد. زمانیکه طرحهای بسیاری برای حفاظت از محیط زیست در دست بررسی و اجرا بود. این اصل بر این مبنا استوار بود که پیش از آسیب رساندن به طبیعت باید جلوی سرمنشاء این آسیب گرفته شود. این تفکر منتقدین بسیاری داشت. آنها بر این باور بودند که هر ایده و تکنولوژی جدید هر چقدر هم برای آسوده کردن فرآیندها پا به میدان بزاره، در نهایت بخشی از اون عواقب و تاثیرات منفی رو از خودش بهجا خواهد گذاشت.
اصل احتیاط غالباً به مواردی میپردازد که اثراتی بازگشتناپذیر از خود بهجای بزارن. برای مثال ریختن زباله درون دریا و اقیانوس بهمراتب راحتتر از حفظ و پاکیزگی دریاهاست. این مورد شاید خیلی بهچشم نیاد ولی نوشیدن آب آلوده و سر کردن با اثرات آن در دراز مدت، جزء مواردی بهشمار میره که اثرات بازگشتناپذیری داره.
مدیریت اثرات جانبی (Managing the Effects)
ملدون معتقد است که هر چقدر اسکوترهای برقی، خودروهای بیسرنشین و سرویسهای اشتراک دوچرخه راحتیهایی را به ارمغان آورده است، میزان آسیبهایی که در این ایدهها وجود دارد، بسیار بیشتر است. برای نمونه در سال 2019، تعداد 1500 تصادف با اسکوترهای برقی به ثبت رسیده است. بسیاری از این افراد کسانی بودهاند که توانایی کنترل اسکوتر را نداشتهاند. همچنین مشکلاتی را نیز که رها کردن اسکوترها در مکانهای نادرست برای افراد ناتوان و کمتوان بهوجود میآورد را نیز به این آمار اضافه کنید.
ب ااینحال نمیتوان تاثیرات مثبتی را که این تکنولوژیها با خود به ارمقان آورده است را در نظر نگرفت. در حال حاضر در دنیا، 5.5 میلیون مسافر از اسکوترهای برقی و موبیلیتیها برای جابجاییهای درونشهری خود استفاده میکنند. با افزایش تعداد مصرفکنندگان میکروموبیلیتی و اسکوترهای برقی، میتوان امید زیادی برای کاهش آلودگی کلانشهرها و بهبود شرایط زیستمحیطی، داشت.
کلام آخر
ملدون در جمعبندی حرفهای خود به این موضوع اشاره میکند که پیادهسازی ایدههای جدید و رویکرد تکنولوژی در سازمان نیازمند ضوابط و قوانینی بازدارنده است. این قوانین برای جلوگیری از اثرات منفی پیادهسازی این تکنولوژیها، میتواند اهرم فشار خوب و مناسبی باشد.
شما چطور فکر میکنید؟ نظرات ارزشمندتون رو زیر همین مطلب با ما درمیون بزارین.